Web Analytics Made Easy - Statcounter

ترور و تروریسم در اسلام محکوم است اما گروهی نادان و فریب‌خورده که ادعای مسلمانی هم دارند از این روش استفاده می‌کنند و به سادگی مسلمانان و انسان‌های بی‌گناه را به شهادت می‌رسانند. حجت‌الاسلام والمسلمین احمد شفیعی‌نیا؛ عضو هیئت علمی دانشگاه مذاهب اسلامی، درباره نگاه اسلام به این موضوع و دلایل این اتفاقات پاسخ داد که حاصل گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

ریشه گسترش تروریسم تکفیری امروزه در سطح جوامع اسلامی که 57 کشور را در برگرفته حرکاتی انجام می‌شود که به ادعای انجام دهندگان آن، جهادی است اما در حقیقت برخلاف آن چیزی است که اسلام در نظر دارد و این دردی مزمن است که خاص و عام از آن رنج می‌برند؛ مخصوصا خواص که دنبال اجرای حداقلی از آن چیزی هستند که اسلام برای پیشرفت و ترقی جامعه معرفی کرده است. اسلام مملو از رحمت و رأفت و تعاملات انسانی است و ما باید بتوانیم نام پیامبر گرامی اسلام(ص) را بر پیشانی همه جوامع حک کنیم اما آنچه امروزه شاهد آن هستیم تناسبی با این هدف ندارد. باید از حیث رفتاری، اعتقادی، عوامل طبیعی و مخصوصا دخالت بیگانگان در جوامع اسلامی، این عوامل را بررسی کرد. به صورت خلاصه می‌توان گفت بخشی از ماجرا ناشی از این حکایت تلخی است که مسلمانان همچنان متأثر و خودباخته حرف‌های به ظاهر انسانی و به ظاهر مترقی دشمنان خارجی هستند در حالی‌که آنها هویت اسلامی ما را در راستای منافع خود، دچار تغییر کرده‌اند و ما بیش از آنکه به فکر دستورات خدایی باشیم به امر شیاطین بیرونی تمکین می‌کنیم. بخشی از این مشکل هم به برخی حکام اسلامی برمی‌گردد که معتقدند هر چقدر مردم در خواب باشند آنها به شکل بهتری منافع خود را تأمین خواهند کرد حتی اگر تاوان سنگینی همانند کشته شدن زنان و کودکان، تخریب خانه‌ها، هتک نوامیس و از بین رفتن ارزش‌های اخلاقی و انسانی را در پی داشته باشد که چهره اسلام را در مقابل جامعه جهانی سیاه می‌کند. بنده معتقدم تعصب نابخردانه و بی‌جای برخی از مسلمانان و مخصوصاً حکام این کشورها و تبعیت آنها از سیاست‌های دشمنان که منجر به تضعیف قدرت اسلام و تغییر هویت آن می‌شود از دلایل اصلی رشد تروریسم تکفیری در جهان اسلام است. فقدان عقلانیت مسئله دیگر اینکه باید درون جوامع اسلامی و در میان خود مسلمانان، دنبال علت و سبب این مسئله باشیم. علل این پدیده زیاد هستند از جمله اینکه ممکن است شرایط دینی و جغرافیایی، در نهایت مسلمانی ایجاد کند که شاکله درونی و بیرونی وی مطابق با آن انسانِ در مسیر هدایتی نیست که خداوند از ما خواسته است. به نظرم یکی از مهمترین فقدان‌ها در جهان اسلام که نتیجه آن همین انسان‌هایی هستند که دیگر مسلمانان را می‌کشند عقلانیت است. در قرن بیستم، غرب هم به معنای واقعی جاهل است و آلت‌های قتاله‌ای را خلق می‌کند در حالی‌که می‌توانست آنها را در راستای ترقی انسان‌ها به کار بگیرد نه اینکه جان انسان‌ها را بگیرد. بی اطلاعی از نظرات شیعیان جهل در میان مسلمانان هم وجود دارد. متأسفانه با وجود اینکه دین اسلام از همه ابعاد، انسان را به دانش، آگاهی و بیداری دعوت می‌کند اما مسلمانان برعکس آن عمل می‌کنند. جهل ریشه همه بدبختی‌هاست و انسان را همانند موریانه از درون می‌پوساند چنانکه از بیرون هم زمینه را برای کسانی‌که دنبال فریب دادن ما هستند فراهم می‌کند. اگر الان به تعدادی از کتابخانه‌هایی بروید که محل رفت و آمد قشر خاص و عام و مخصوصا قشر با سواد هستند در بسیاری از این کتابخانه‌ها، کتاب‌های اهل سنت را به راحتی پیدا می‌کنید خصوصا بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، چنین رویه‌ای به میزان بیشتری وجود دارد اما اگر به بقیه کشورهای اسلامی از جمله مصر و تونس و سایر کشورهایی بروید که حرکات جهادی در آنجا ترویج می‌شود به این نتیجه می‌رسید که در آن کتابخانه‌ها تعداد اندکی کتب شیعی وجود دارد.  بنده نمی‌گویم همه افراد شیعه شوند بلکه لازم است با اندیشه شیعه و کتب تفسیری آن آشنا شوند چراکه نتیجه این خواندن، یقیناً شکل‌گیری جامعه‌ای است که پیروان همه مذاهب اسلامی به این نتیجه می‌رسند که بالای نود درصد اشتراکات دارند و در نتیجه به راحتی دنبال تکفیر دیگران و خارج دانستن دیگران از دین و انسانیت‌ نخواهند بود. در حالی‌که در شرایط کنونی، به دلیل عدم اطلاع، برخی از افراد خود را در میان دیگر مسلمانان منفجر می‌کنند و می‌گویند اینها دشمن دین و پیغمبر(ص) هستند.  این ترورها حقیقتی تلخ در میان مسلمانان است چون مسلمان به دست مسلمان کشته می‌شود اما اسلام دین رحمت است و قطعاً چنین ترورهایی را محکوم می‌کند در قرآن کریم هم آمده است: «وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِینَ؛ و (ای رسول) ما تو را نفرستادیم مگر آنکه رحمت برای اهل عالم باشی» (انبیاء/107) مبادی اسلام، مبتنی بر همزیستی مسالمت‌آمیز است. در اسلام تأکید شده تا اقدامی علیه شما نشده اقدامی علیه دیگران انجام ندهید و حتی اگر علیه شما اقدامی صورت گرفت سعی کنید کار به تعدی از آنچه صورت گرفته کشیده نشود و به صوت عادلانه واکنش نشان دهید. چگونگی مقابله با اسلام‌هراسی به نظرم اگر افرادی انسان‌دوست در سطح بین‌الملل حاکم بودند و مطالعه‌ای درباره نگاه اسلام در زمینه تعامل با غیرمسلمانان داشتند یقینا می‌توانستند برای مراکز و مؤسسات بین‌المللی که امروزه تصمیم‌گیر جامعه بین‌المللی هستند، یک سری اصول و ارزش‌های اسلامی را در راستای افزایش صلح، به جهانیان معرفی کنند و قطعاً این اصول می‌توانست جوامع بشری را از این دریای طوفان‌زده که به خاطر اقدامات برخی افراد متلاطم می‌شود به ساحل آرامش برساند. البته شاید کوتاهی‌هایی هم کرده‌ایم و نتوانسته‌ای پیام‌های فراملی اسلام که در قرآن وجود دارد را به گوش جهانیان برسانیم تا دنیا بفهمد در اسلام، قرآن و نزد پیامبر(ص) چه میزان مهربانی و عطوفت وجود دارد. اگر افرادی که قرآن را می‌سوزانند و علیه مسلمانان و شخصیت بزرگی همانند پیامبر(ص) اقدام می‌کنند به این نتیجه می‌رسیدند که چقدر مهربانی در اسلام مهم است دیدگاه بسیاری از آنان تغییر پیدا می‌کرد. آنها در حال تخریب پیغمبری هستند که سراسر مهربانی و رحمت است و همه وجود وی صرف انسانیت شده است بنابراین باید مراکز مختلف در کشور از جمله رسانه‌ها، دنبال این باشند که کتابی به چند زبان نوشته و پیام‌های فراملی اسلام و قرآن کریم و نگاه‌های مهربانانه‌ای که در اسلام وجود دارد را به جهانیان معرفی کنند. ما همگی دنبال این هستیم که دعواهای خواهر برادری را در درون خانه خاموش کنیم اما این فایده‌ چندانی ندارد بلکه باید یک پله بالاتر رفته و دعواهای بین مذاهبی را پشت سر بگذاریم. ما باید بدانیم که مردم مصر، تونس، عراق و.... بخشی از وجود ما و خواهران و برادران ما هستند. در این صورت باید در یک صف در کنار هم باشیم تا با کسانی که دنبال اسلام‌هراسی، پیغمبر هراسی و قرآن هراسی هستند مقابله کنیم. منبع: ایکنا (خبرگزاری بین‌المللی قرآن)

منبع: قدس آنلاین

کلیدواژه: انسان ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۴۷۸۱۰۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

شباهتهای جنگ غزه و ائتلاف کفار و مشرکین مکه و یهود مدینه در جنگ احزاب

به گزارش حوزه جامعه خبرگزاری تقریب،مولوی عبدالرو‌ف توانا از علمای اهل سنت افغانستان در یادداشتی نوشت: پس از آنکه ماجراى جنگ احزاب پیش آمد، سوره احزاب‏ نازل شد و حداقل تعداد 17 آیه آن، از این جنگ و حوادث آموزنده و مسائل تربیتى و پیامد هاى آن سخن گفت.

لذا شرح اوضاع این جنگ و بیان دقایق بسیار و ریزه کارى ‏هاى فراوان در آن و تشریح وضع گروه‏ هاى مختلف مسلمین با دقت و ظرافت در این میدان اجتناب ناپذیر است.

غزوه احزاب در یک نگاه

جنگ «احزاب» چنان که از نامش پیدا است مبارزه همه جانبه ‏اى از ناحیه عموم دشمنان اسلام و گروه ‏هاى مختلفى بود که با پیشرفت این آیین منافع نامشروعشان به خطر می افتاد.

نخستین جرقه جنگ از ناحیه گروهى از یهود «بنى نضیر» روشن شد که به مکه آمدند و طایفه «قریش» را به جنگ با پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم تشویق کردند و به آن ها قول دادند تا آخرین نفس در کنارشان می ایستند، سپس به سراغ قبیله «غطفان» رفتند، و آن ها را نیز آماده کارزار کردند.

این قبائل از هم‏ پیمانان خود مانند قبیله «بنى اسد» و «بنى سلیم»، نیز دعوت کردند، و چون همگى خطر را احساس کرده بودند، دست به دست هم دادند تا کار اسلام را براى همیشه یکسره کنند، پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم را به قتل برسانند، جامعه نوپای اسلامی  را در هم بکوبند، مدینه را غارت کنند، و چراغ اسلام را خاموش سازند.
مسلمانان که خود را در برابر این گروه عظیم دیدند به فرمان پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم به شور نشستند و قبل از هر چیز با پیشنهاد سلمان فارسى، اطراف مدینه را خندقى کندند تا دشمن به آسانى نتواند از آن عبور کند و شهر را مورد تاخت و تاز قرار دهد (و به همین جهت یکى از نام هاى این جنگ، جنگ خندق است).

لحظات بسیار سخت و خطرناکى بر مسلمانان گذشت، جان ها به لب رسیده بود، منافقین در میان لشکر اسلام سخت به تکاپو افتاده بودند، جمعیت انبوه دشمن و کمى لشگریان اسلام در مقابل آن ها (تعداد لشکر کفر را ده هزار، و لشکر اسلام را سه هزار نفر نوشته‏ اند) و آمادگى آن ها از نظر تجهیزات جنگى و فراهم کردن وسائل لازم، آینده سخت و دردناکى را در برابر چشم مسلمانان مجسم می ساخت.

ولى خدا می خواست در اینجا آخرین ضربه بر پیکر کفر فرود آید، صف منافقین را نیز از صفوف مسلمین مشخص سازد، توطئه‏ گران را افشا کند، و مسلمانان راستین را سخت در بوته آزمایش قرار دهد.

سرانجام این غزوه به پیروزى مسلمانان تمام شد، طوفانى سخت به فرمان خدا وزیدن گرفت، خیمه و زندگى کفار را در هم ریخت، رعب و وحشت شدیدى در قلب آن ها افکند، و نیروهاى غیبى فرشتگان به یارى مسلمانان فرستاد.

قدرت ‏نمائی هاى شگرفى همچون قدرت ‏على (ع) در برابر عمرو بن عبدود بر آن افزوده شد، و مشرکان بى آنکه بتوانند کارى انجام دهند پا به فرار گذاردند. این دورنمایى بود از جنگ احزاب که در سال پنجم هجرى واقع شد.

نمونۀ کامل جهاد دفاعی

تمام قوانین آسمانى و بشرى به شخص یا جمعیتى که‏ مورد هجوم واقع شده حق مى ‏دهد براى دفاع از خویشتن به پا خیزد و آنچه در قدرت دارد به کار برد، و از هر گونه اقدام منطقى براى حفظ موجودیت خویش فروگذار نکند این نوع جهاد را، جهاد دفاعى مى ‏نامند.

جنگ احزاب‏ جنبه دفاعى داشته است؛زیرا آغازگر جنگ، مشرکان بودند. آنها از نقاط مختلف سرزمین حجاز، به فرماندهى مشرکان مکه به سمت مدینه حرکت کرده و آن شهر را محاصره نمودند. مسلمانان ناچار بودند از جان و مال و ناموس و عقاید خویش دفاع کنند. آیا هیچ عاقلى به خود اجازه می دهد که در مقابل دشمنان تا دندان مسلّح - که قصد داشتند پیامبراسلام صلّی الله علیه وآله وسلّم و مسلمانان را به قتل برسانند و زنان و بچّه ‏هاى آنان را اسیر کنند و مدینه را ویران نمایند - ساکت بنشیند؟ آیا مقابله با آنها خشونت محسوب می شود.

مشورت پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم با مردم

در مسائل مهم اجتماعى مربوط به یک کشور سزاوار است که با همه مردم در سراسر آن کشور مشورت شود،حتّى از تاریخ پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم نیز به خوبى استفاده می شود که آن حضرت با اینکه عقل کلّ بود، باز به نظر اکثریت مسلمانان در موارد «مشورت» احترام می گذاشت.

از جمله در جنگ خندق که در مورد ماندن در مدینه یا بیرون رفتن و جنگیدن در خارج مدینه با مسلمانان «مشورت» فرمود؛ در اینجا میان یاران پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم اختلاف شد ...

گروهى طرفدار این شدند که پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم به خارج از مدینه برود، ولى سلمان گفت ما هنگامى که از سواران دشمن بیمناک بودیم، در اطراف شهر خندق می کندیم، آیا اجازه می فرمایى اى رسول خدا که در اطراف مدینه خندق بکنیم؟ نظریه سلمان مورد قبول اکثر مسلمین واقع شد (و کندن خندق را ترجیح دادند و پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم آن را پذیرفت)

مدیریت در بحران

کسانى که داستان جنگ احزاب‏ را در قرآن مجید و روایات و تواریخ مطالعه کنند به خوبى می دانند که در این میدان یک نابرابرى شدید در میان مسلمین و دشمنان آنها وجود داشت و چنان مدینه را محاصره کرده بودند که بر حسب ظاهر سقوط مدینه حتمى بود و کار به قدرى بر مسلمانان مشکل شد که به تعبیر قرآن‏ «اذْ زاغَتِ الْابْصارُ وَبَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَناجِرَ ... وَ زُلْزِلوا زِلْزالًا شَدیداً؛ و زمانى که چشمها از شدت وحشت خیره شده و دل‏ها به گلوگاه رسیده بود ... و مومنان تکان سختى خوردند».

اما این ناخداى بزرگ به هنگامى که سفینه ‏اش گرفتار سخت ‏ترین طوفان ها، می شود کم ترین ضعف و سستى و دستپاچگى به خود راه نمی دهد، او هم ناخدا است هم لنگر مطمئن این کشتى، هم چراغ هدایت است، و هم مایه آرامش و راحت روح و جان سرنشینان.

همراه دیگر مؤمنان، کلنگ به دست می گیرد، خندق می کند، با بیل‏ جمع آورى کرده و با ظرف از خندق بیرون می برد، براى حفظ روحیه و خونسردى یارانش با آنها مزاح می کند، و براى گرم کردن دل و جان آنها را به خواندن اشعار حماسى تشویق می نماید، مرتباً آنان را به یاد خدا می اندازد و به آینده درخشان و فتوحات بزرگ نوید می دهد.

از توطئه منافقان بر حذر می دارد و هوشیارى لازم را به آنها می دهد. از آرایش جنگى صحیح و انتخاب بهترین روشهاى نظامى لحظه‏اى غافل نمی ماند، و در عین حال از راههاى مختلف براى ایجاد شکاف در میان صفوف دشمن از پاى نمی نشیند.

به راستی اگر به داستان جنگ احزاب‏ و مسأله حفر آن خندق عظیم به گرد مدینه که نه عابر پیاده به آسانى می توانست از آن بگذرد، و نه سواران می توانستند از روى آن بپرند، آن هم در مدّتى کوتاه و با وسائل بسیار بسیار ابتدائى، بیندیشیم، و مدیریت پیامبر اسلام صلّی الله علیه وآله وسلّم را در این زمینه و کیفیت تقسیم این کار را میان یارانش بنگریم، به دقّت و ظرافت در برنامه‏ ریزى پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم پى می بریم و جالب این که تا کار خندق پایان یافت، دشمن هم از راه رسید!
 
جنگ احزاب در بوتۀ آزمون


جنگ احزاب، محک آزمون عجیبى بود، براى همه مسلمانان و آنها که دعوى اسلام داشتند، و همچنین کسانى که گاه ادعاى بى طرفى می کردند و در باطن با دشمنان اسلام سر و سر داشتند و همکارى می کردند.

موضع گروه‏هاى سه گانه (مؤمنان راستین، مؤمنان ضعیف و منافقان) در عملکردهاى آنها کاملا مشخص شد، و ارزشهاى اسلامى کاملا آشکار گشت. هر یک از این گروه‏هاى سه‏ گانه در کوره داغ جنگ احزاب، سره و ناسره بودن خود را نشان دادند.

طوفان حادثه بقدرى تند بود که هیچکس نمی توانست آنچه را در دل دارد پنهان کند، و مطالبى که شاید سالیان دراز در شرائط عادى براى کشف آن وقت لازم بود در مدتى کمتر از یک ماه به ظهور و بروز پیوست! 

در آن روز اخبار و بشارتهای پیامبر جز در نظر مؤمنان آگاه، فریب و دروغى بیش نبود؛ امّا دیده ملکوتى پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم در لابه ‏لاى جرقّه‏ هاى آتشین که از برخورد کلنگ هایى که براى حفر خندق بر زمین کوبیده می شد، جستن می کرده، می توانست گشوده شدن درهاى قصرهاى پادشاهان ایران و روم و یمن را ببیند، و به امّت جان بر کفش بشارت دهد، و از اسرار آینده پرده بردارد.
 
گروهى در فکر خانه و زندگى خویشتن و در فکر فرار بودند، جمعى سعى داشتند دیگران را از جهاد باز دارند و گروهى تلاش می کردند رشته اتحاد خود را با منافقین محکم کنند.

پیداست مردمى که این چنین ضعیف و بى پایه‏ اند، نه آماده پیکار با دشمنند و نه‏ پذیراى شهادت در راه خدا، به سرعت تسلیم می شوند و تغییر مسیر می دهند.
به عکس منافقان و یا مؤمنان ضعیف الایمان که طوفان حوادث آنها را به این طرف و آن طرف می افکند، و هر روز فکر شوم و تازه‏اى در مغز ناتوان خود می پروراندند، مومنان ، از آنجا که به آنها گفته شده بود که شما در بوته ‏هاى آزمایش سختى آزموده خواهید شد، با مشاهده احزاب متوجه صدق گفتار خدا و پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم شدند و بر ایمانشان افزود. لذا همچون کوه، ثابت و استوار ایستادند، و اثبات کردند، "عهدى که با او بستند هرگز گسستنى نیست": «مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى‏ نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ ینْتَظِرُ؛ در میان مؤمنان مردانى هستند که بر سر عهدى که با خدا بسته ‏اند ایستاده ‏اند، بعضى از آنها به عهد خود وفا کرده، جان را به جان آفرین تسلیم نمودند و در میدان جهاد شربت شهادت نوشیدند، و بعضى نیز
در انتظارند».

خلاصه، هرکس اسرار باطنى خویش را در این رستاخیز عجیب و «یوم البروز» آشکار ساخت.
 
تمامی ایمان در برابر تمامی کفر

جنگ احزاب چنان که از نامش پیدا است نبردى بود که در آن تمام قبائل و گروه‏هاى مختلف دشمنان اسلام براى کوبیدن «اسلام جوان» متحد شده بودند.

جنگ احزاب آخرین تلاش، آخرین تیر ترکش کفر، و آخرین قدرت ‏نمایى شرک بود، به همین دلیل هنگامى که بزرگ ترین قهرمان دشمن یعنى «عمرو بن عبدود» در برابر افسر رشید جهان اسلام «امیرالمؤمنین على بن ابى طالب علیه السلام» قرار گرفت، پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم فرمود: «بَرَزَ الْایمانُ کلُّهُ الَى الشِّرْک کلِّهِ؛ تمام ایمان در برابر تمام کفر قرار گرفت».

چرا که پیروزى یکى از این دو نفر بر دیگرى پیروزى کفر بر ایمان یا ایمان بر کفر بود، و به تعبیر دیگر کارزارى بود سرنوشت ‏ساز که آینده اسلام و شرک را مشخص می کرد. به همین دلیل بعد از ناکامى دشمنان در این پیکار عظیم، دیگر کمر راست نکردند و ابتکار عمل بعد از این، همیشه در دست مسلمانان بود.
 
سخن آخر: (دستاوردهای جنگ احزاب)

سر انجام این غزوه بى‏ آنکه‏ احتیاج‏ به‏ درگیرى‏ وسیع‏ و گسترده‏ اى باشد و مؤمنان متحمل خسارات و ضایعات زیادى شوند: با پیروزى مسلمانان تمام شد.

ناکام ماندن آخرین تلاش دشمن و در هم شکسته شدن برترین قدرت نهایى آن ها، رو شدن دست منافقین و افشا شدن کامل این دشمنان خطرناک داخلى، جبران خاطره دردناک شکست احد، ورزیدگى مسلمانان، و افزایش هیبت آنان در قلوب دشمنان، بالا رفتن سطح روحیه و معنویت مسلمین به خاطر معجزات بزرگى که در آن میدان مشاهده کردند، تثبیت موقعیت پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم در داخل و خارج مدینه و فراهم شدن زمینه براى تصفیه مدینه از شرّ یهود بنى قریظه از جمله پیامدهاى پربار این جنگ بود.

 اوضاع خاورمیانه، در یک شباهت بسیار ساده، همان ائتلاف  کفار ومشرکین مکه   و یهود مدینه را میماند که مشهور به جنگ احزاب است !

استکبار سلطه طلب وسران منافق وبی غیرت عرب وارتش نامدار رژیم جعلی اسرائیل، درست در مقابل جبهه حق طلب مقاومت  قرار گرفته وتدارک چنین صحنه ای را دارند.

اما در جانب جبهه حق ودفاع از مشروعیت بخشی به حقوق انسانی، مجاهدان علی   دیگر ضرورت است تا عَمرِ بنِ عَبدَوَد های دوران را  نشانه گرفته و شمشیر بر تن اختاپوس صد پای اسرائیل حواله کرده وسر این اژدهای قهار را ببرد.

روزهای این پهلوانی و کسب لقب اسداللهی فرا رسیده است!

یقین دارم خداوند متعال بار دیگر چنین فتح و‌ظفر را شامل حال مجاهدان جبهه مقاومت می سازد و برنده این نبرد نابرابر آن شاء الله حماس حماسه ساز و سایر گروه های فلسطینی یمنی و لبنانی خواهند بود و جشن پیروزی را در غزه مظلوم اما مقتدر خواهند گرفت .الیس الصبح بفریب 
 
مولوی عبدالرو‌ف توانا


انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • بسیج ظرفیت مادی و معنوی جهان اسلام برای کمک به فلسطین
  • صهیونیست ها از اتحاد کشورهای اسلامی ترس دارند/ وحدت جهان اسلام از مهمات پیروزی بر صهیونیسم است
  • ایران اسلامی به حاکمیت عقل و عدل در جهان نزدیک شده است
  • سمت راست سرتان درد می‌کند؟ این چند روش را امتحان کنید
  • امروزه غزه به مساله اول جهان اسلام تبدیل شده است
  • امام خمینی (ره) به اسلام و مسلمانان شخصیت بخشید
  • اسلام بزرگترین حامی حقوق زن است
  • دین اسلام بزرگترین حامی حقوق زن است
  • شباهتهای جنگ غزه و ائتلاف کفار و مشرکین مکه و یهود مدینه در جنگ احزاب
  • شهریاری: ظرفیت جهان اسلام را برای کمک به غزه استفاده بگیریم